جوان آنلاین: بعد از هفت قسمت حالا میشود با متر و معیار حساب شده از سریال افعی تهران دفاع کرد، چراکه این سریال چه در ارائه ژانر که یک تریلر جنایی است و چه در ایجاد ساختار که مختصات استانداردی دارد توانسته است از سایر سریالها متفاوت باشد.
بدیهی است که سامان مقدم اشراف کامل به سینما و علایق مخاطب دارد و حالا طبیعی است در افعی تهران با همکاری مجدد پیمان معادی به عنوان فیلمنامه نویس و بازیگر اصلی، سریالی بسازد که مخاطب پسند باشد. ایجاد بستر مناسب در روایت و چیدمان پیرنگ اصلی و همچنین خرده پیرنگها که شاکله اصلی چنین موضوعاتی است سبب شده تعلیقهای پی در پی و پیچیدگیهای ژانری مخاطب را به مضمون پیوند دهد.
به نظر میرسد ساختمان فیلمنامه مهندسی دقیقی دارد. پردازش جزئیات در روند روایت، اساساً به کلیات کمک کرده است تا مخاطب با تمامی اجزای درام همذات پنداری کند. زندگی خصوصی و حرفهای یک منتقد سینما که میخواهد بعد از سالها اولین فیلم سینماییاش را بسازد در نگاه اول شاید موضوعی معمولی محسوب شود، اما سامان مقدم بیشتر قصد داشته زوایای مختلفی را از آرمان بیانی به مخاطب نشان بدهد و موضوع افعی تهران هم باعث ایجاد التهاب در مضمون شده است، این التهاب مربوط به موضوع فیلمی است که آرمان بیانی میخواهد بسازد، اما انگار سامان مقدم در تعلیقها قصد دارد چیزی را از مخاطب پنهان نگه دارد و توانسته است این پنهان کاری را به کلیت موضوع سریال تعمیم بدهد. مخاطب از قسمت چهارم دچار شکهای عجیبی نسبت به آدمهای سریال حتی آرمان بیانی میشود که آیا او خودش افعی تهران است؟ مقدم در روایت و چیدمان ساختار توانسته است ایجاد تعلیق کند و این تعلیقها بحران پدید میآورد چه در روند ساخته شدن فیلم بلند آرمان بیانی که میتواند مخاطب را با تولید یک فیلم سینمایی و سختیهای آن آشنا کند و چه زندگی خصوصی آرمان که اساساً نگاه روانشناختی مقدم به این شخصیت است. سکانسهای تراپیست آرمان و حرفهایی که او از زندگی گذشتهاش میزند و گاهی با تصویر ذهنی او همراه است به مخاطب کمک میکند با نگرش و درونیات آرمان که گاه باعث ایجاد کج خلقیهای آن در مناسبات اجتماعی میشود آشنا شود. این آشنایی همان کاشت تعلیق است که شاید در قسمتهای دیگر باعث یک موقعیت جدید غیرقابل پیش بینی باشد، اما اساساً پیمان معادی در فیلمنامه سعی کرده تا خلاف جریان آب شنا کند.
در برهه کنونی تمام سریالهای اینچنینی که ساختار جدی دارند به شکلی مرسوم و البته کلیشهای قصهگویی میکنند و قطعاً این کلیشه بازدارنده است و مخاطب را از دیدن ادامه سریال پشیمان میکند، اما در افعی تهران تمامی مختصات آن بر اساس روایتی است که مخاطب میخواهد شاهد ادامهاش باشد. این را میتوانیم به موقعیتهای رئالیستی آن تعمیم دهیم؛ موقعیتهایی که گاهی روانشناسانه است و گاهی جنایی و پلیسی، البته رخداد اجتماعی که در زیرساخت سریال به آن پرداخته میشود (طلاق و جدایی) و باعث ایجاد بحران در زندگی کودک میشود، بخش مهم سریال است.
مقدم در این سریال توانسته است به شکلهای مختلف ارزیابی جدی در بحث بحرانهای اجتماعی داشته باشد و اساساً موضوع فیلم آرمان بیانی هم التهابات اجتماعی است. سریال سعی دارد به زوایای مختلف چنین موضوعی بپردازد که اگر در ادامه بتواند آن را گسترش دهد و علت شناسی کند قطعاً میتواند از نکات مهم سریال باشد. با اینکه موضوع سریال جدی و جنایی است، اما در بعضی سکانسها مقدم توانسته است از موقعیتهای جدی هم خنده بهوجود بیاورد که باعث میشود فضای سریال از آن جدیت ژانری تا حدودی فاصله بگیرد. در این یادداشت قصد ندارم وارد تحلیل فنی سریال شوم، اما انتخاب بازیگران به خصوص پیمان معادی در نقش آرمان، انتخاب درست موسیقی خارجی و فیلمبرداری و طراحی صحنه از نکات مهم این سریال محسوب میشود. باید منتظر بمانیم که آیا افعی تهران در ادامه هم میتواند مخاطب را راضی نگه دارد یا خیر؟